گفتمان مشروعه کم کم و در پی حادثه های تاریخی و منازعه های گفتمانی پس از مشروطه ،شکل گرفت.مشروعه خواهان کم و بیش تا سقوط مجلس از مخالفت با اساس مشروطه خودداری کردند ولی از این زمان سرمست از پیروزی شاه بر خلاف روی سابق خود اشکارا به مخالفت با اساس مشروطیت پرداخته و ان را به کلی مخالف اسلام تلقی کردند .
به نظر می رسد از انجا که مشروطه پدیده ای غربی بود و ریشه در ان تمدن داشت مشروعه خواهان نگران ان بودند که ورطه مشروطه زمینه های نابودی دین وشریعت را فراهم اورده و نفوذ تمدن غیر دینی غرب را اسان نماید .اینان فرهنگ و تمدن غربی را مایه فروپاشی دین تلقی میکردند وبانگاهی به کلی بدبینانه به عنصرها و مفهوم های ان می نگریستند .